کودکانه

بچه ها جون میدونید که من دارم تمرین میکنم که خودم برم دستشویی و دیگه پوشک نشم. حالا مامانم میگه داری بزرگ میشی و چون پسر خوبی شدم و مامان و بابام رو خوشحال کردم،  یه روز که از خواب بیدار شدم خاله ستاره واسم یه جایزه آورد.  ...

سلام دوستای من، خونه ما نزدیک امامزاده عبداله شهرری است. با دختر خاله ام ( زهرا) رفته بودیم زیارت. برای همه شما هم دعا کردم .     ...

دوستای من، می خوام شما رو با پسرعمه و دختر عمه ام آشناتون کنم. امیر حسین و سامیه     ...

آقا جون تولدت مبارک.      اللهم عجل لولیک الفرج اللهم اشف کل مریض     ان شا الله همه آرزومندای زیارتت به همین زودی قسمتشون بشه . ...

سلام دوستان اینم یک عکس از اون روز که با مامان و بابا رفتیم آتلیه چکاوک ...

سلام  امروز داشتم به این فکر میکردم که این ترم رو مرخصی گرفتم به خاطر محمد جان تا بتونم تمام وقت کنارت باشم و کمکت کنم بتونی جیشت رو کنترل کنی.  البته اوضاع نسبت به یک ماه قبل خیلی بهتر شده و به لطف خدا میتونی تقریباً کنترل کنی عزیزم.  حالا مامان میلاد بگه که خیلی خوشحاله که همیشه پیش شماست ماه من.  قد تموم ستاره ها دوستت دارم و میخام توی این مدت که بیشتر پیشت هستم واست سنگ تمام بذارم و بیشتر بهت برسم. 

سلام  پنجشنبه گذشته به همراه آقا محمد و مامان رفتیم گمرک ( میدان رازی) تا برای آقا محمد دوچرخه بخریم. اما، وقتی رسیدیم و از ماشین پیاده شدیم و وارد اولین مغازه شدیم، آقا محمد با دیدن انواع ماشین های شارژی شروع کرد به بهانه گیری که من دوچرخه نمی خواهم، من ماشین می خوام. خلاصه اینقدر گریه کرد و بهونه گرفت که بالاخره ما تسلیم شدیم و براش ماشین خریدیم.  حالا پسر خوشگل بابا با ماشینش تو خونه بازی می کنه و خیلی هم خوشحاله.  ما هم از این خوشحالی، خوشحالیم.        ...

  سلام اردیبهشت ماه 1393 با مامان و بابا همراه عزیز و باباجون رفتیم کرمانشاه. جای شما خالی، خیلی خوش گذشت. طبیعت زیبا، آب و هوای بهاری و مطبوع ؛ هموطن های خون گرم اینم یک عکس که با باباجونم انداختم.  خیلی دوستش دارم. تو این عکس هم دارم راهنمایی گردشگران رو تجربه میکنم.   این هم نمایی از طبیعت جوانرود   ...